یکی دیگر از علل سقوط تعهدات که در مقالات پیشین به آن ها اشاره شد، فسخ قرارداد به وسیله یکی از طرفین یا شخص ثالث به موجب یکی از خیارات پیش بینی شده در قانون مدنی است. خیار در لغت به معنای اختیار است و معنای حقوقی از این معنا دور نمانده است. خیار در اصطلاح حقوقی اختیاری است که قانون برای یکی از طرفین قرارداد یا هر دوی ایشان و یا شخص ثالثی قائل شده است. خیارات طبق قانون مدنی بر دو گونه هستند؛ بخشی از آن ها مختص عقد بیع بوده و بخشی دیگر در همه عقود لازم می توانند وجود داشته باشند.
در این مقاله به خیارتدلیس که مشترک در تمام عقود لازم است اشاره خواهد شد
ماده ۴۳۸ از قانون مدنی خیار تدلیس را این گونه تعریف می نماید تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود. تدلیس در واقع نشان دادن کمال در یک چیز است آن هم متقلبانه و به دور از هرگونه واقعیت؛ یا این که مالی که دارای عیب و نقصی است، سالم جلوه داده شود. برای مثال فرض کنید که در یک نمایشگاه نقاشی شرکت کرده اید که آثار هنری سهراب سپهری را به نمایش گذاشته است. در این مورد اگر متصدی نمایشگاه با حیله و نیرنگ تابلویی معمولی را به عنوان تابلوی مورد نظر به شما بفروشد، پس از اطلاع از این امر می توانید قرارداد مالی خود با ایشان را فسخ نمایید؛ آن هم به استناد به همین خیار یعنی خیار تدلیس. برای محقق شدن تدلیس می بایست عمد و قصد فریب یا به عبارتی سوء نیت وجود داشته باشد پس اگر فروشنده کالایی به اشتباه و از روی عدم اطلاع کافی مالی را به شما بفروشد در این جا نمی توانید از خیار تدلیس بهره ببرید. فرض کنید که می خواهید ماشینی را بخرید و تاکید دارید حتما ماشین مورد نظر محصول سال ۹۵ ایران خودرو باشد در صورتی که بعدا کاشف به عمل می اید که ماشین مورد نظر محصول سال ۹۴ کارخانه بوده است و شخص فروشنده نیز خود از این امر مطلع نبوده است، اما اگر همین فروشنده با علم به این موضوع شما را فریب دهد و ماشین سال ۹۴ خود را به عنوان مدل ۹۵ به شما بفروشد می توانید از اختیار قانونی خود استفاده نمایید
سکوت عامدانه طرف معامله درباره عیب کالا در جایی که عرفا می بایست مطرح شود نیز به نوعی تدلیس به شمار می رود؛ مثلا در فروش ماشین اگر ماشین مورد نظر با مشکلی روبه روست که سریع جوش می آورد و فروشنده این مساله را با خریدار در میان نگذارد مرتکب نوعی تدلیس شده است
عملیات فریب کارانه و تدلیس از جانب شخص ثالث
ماده ۴۳۹ از قانون مدنی اشعار می دارد: اگر بایع تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدلیس مشتری. باتوجه به این ماده باید گفت که تدلیس تنها از سوی طرفین معامله موجب فسخ آن خواهد شد اما اگرتدلیس از جانب شخص دیگری صورت گرفته باشد در صورتی که بدون تبانی به طرف معامله صورت گرفته باشد خیار فسخی ایجاد نمی نماید برای مثال در معامله ای که با کمک دلال صورت می گیرد مانند معاملات ملک اگر دلال برخلاف واقعیت اوصافی را برای ملک ذکر کند و به واسطه همین خریدارترغیب به معامله گردد، حق فسخ برای فریب خورده ایجاد نمی شود چرا که فسخ قرارداد در این صورت باعث زیان فروشنده ای که خواهد شد که در این میان مرتکب خلاف و تقصیری نشده است اما اگر در همین مثال فروشنده با دلال در فریب دادن طرف دیگر یعنی خریدار تبانی کرده باشد و یا اینکه شخص دلال با توصیفات غیرواقعی مورد معامله خریدار را به اشتباه انداخته باشد، حق فسخ معامله از آن خریدار خواهد بود چرا که طرف معامله یعنی فروشنده مقصر است و تدلیس شخص ثالث به منزله تدلیس اوست.
بنابرموارد ذکر شده باید گفت که تدلیس در صورت موجب خیار فسخ است که:
فوری بودن خیار تدلیس
طبق ماده ۴۴۰ از قانون فوق الذکر خیار تدلیس بعد از علم به آن فوری است یعنی دارنده خیار که بسته به شرایط معامله یا خریدار است و یا فروشنده، پس از مطلع شدن از تدلیس می بایست در کوتاهترین مدتی که عرف ایجاب می کند قرارداد را فسخ نماید والا خیار وی ساقط خواهد شد
تفاوت عیب و تدلیس
در تدلیس یک طرف معامله با فریب و سوء نیت از راه توصیف غیرواقعی یا پوشاندن نقصی که در مورد معامله وجود دارد طرف دیگر را فریب داده و او را ترغیب به بستن قرارداد می نماید اما در عیب کاستی یا فزونی ای در مال وجود دارد که عرف آن را عیب می داند. ممکن است تدلیس در کار باشد بی آن که مال عیب و نقصی داشته باشد، مانند این که فروشنده فرش بافت کرمان را با فریب و حیله به جای فرش تبریزمی فروشد و یا اینکه ممکن است خیار عیب محقق گردد بدون آنکه تدلیس و نیرنگی در کار باشد مثل این که گوشی آیفون ایکسی را خریدار می کنید که دچار نقص فنی است و فروشنده هم از آن عیب مطلع نبوده است. حتی در پاره ای موارد این امکان وجود دارد که هم تدلیس واقع گردیده و هم عیب و ایرادی وجود داشته باشد مثل زمانی که فروشنده ماشین، بدنه ماشین را رنگ کرده و با این کار عیب ان را پنهان می نماید تا با استفاده از این کار بتواند خربدار را فریب دهد و ماشین را به او بفروشد در این فرض هر دو خیار عیب و تدلیس وجود دارد و طرف معامله می تواند به هرکدام که می خواهد استناد نماید
و به همين علت نيازمندي به وكلاي متخصص كه در زمينه ي تجاري فعاليت داشته باشند بيشتر احساس ميشود، و شديداً توصيه ميشود كه در امور تجاري به هيچ عنوان بدون وكيل تجاری یا وکیل شرکت ها وارد نشويد و از ابتدا كه در صدد انعقاد يك قرارداد هستيد از همراهي یک وکیل پایه یک دادگستری و يك وكيل متخصص در حوزه ي اسناد تجاری مانند چک صیادی از وکیل چک و سفته از وکیل سفته و قراردادهاي تجاري و یا مطالبه وجه التزام از وکیل مطالبه وجه التزام بهره بگيريد.
وکیل حقوقی در موسسه رای مثبت با سال ها تجربه فعالیت موفق حقوقی در قراردادها و دعاوی تجاری ایران و سایر کشورها، وبا همکاری وکلای توانمند خود و وکیل قرارداد معتقد است اعتماد و اطمینان موکلین بهترین سرمایه و تبلیغ برای ما بوده و با استفاده از تجارب و علم به روز، سعی در کسب اطمینان بیشتر از جانب موکلین حوزه ی تخصصی دعاوی تجاری بوده است.
وکلای متخصص و مجرب موسسه حقوقی رای مثبت در زمینه دعاوی مطالبهی خسارت قراردادی آمادهی ارائه هر گونه مشاوره و خدمات حقوقی در زمینه جعاله و رهن و مبایعه و قولنامه … میباشد.
از تخصصی ترین دعاوی حقوقی، دعاوی ملکی است وکلای رای مثبت با داشتن کادری مجرب شامل وکلای پایه ۱ دادگستری اعم از دکترین و کارشناسان ارشد حقوق خصوصی به صورت کاملاً حرفه ای و تخصصی بوسیله (وکلای بانک ها و شرکت های داخلی و بین المللی) با استفاده از تکنیک های ظریف فن دفاع در امور حقوقی و ملکی حافظ حقوق موکلین خود در بالاترین سطح ممکن می باشند. دعاوی وکیل ملکی اعم از حق کسب ، پیشه ، تجارت و حق سرقفلی ، الزام به تنظیم سند رسمی ، خلع ید، پیش فروش ساختمان ، ابطال ، فسخ ومطالبه ثمن مبایعه نامه و غیره می باشد.
بسیارعالی ومجنون از توضیحات جامع وکاملتان