فسخ نکاح یکی از روش های بر هم زدن ازدواج است هرچند که در مبانی فقهی و جامعه شناختی بر بقا و دوام خانواده تاکید بسیار شده است ولی گاها استمرار رابطه زناشویی باعث مشکلات عدیده ایست بدین خاطر نهادهایی همچون طلاق وفسخ نکاح برای رهایی از علقه زوجیت قرار داده شده است لازم به ذکر است نهاد فسخ نکاح صرفا در شرایط خاص و در چهارچوب مشخصی قابل اعمال است و به راحتی برای جدایی نمیتوان به آن تمسک جست علی ایحال قصد داریم در این مقاله به صورت مختصر به تشریح شرایط فسخ نکاح بپردازیم.
برای فسخ نکاح نیاز به تشریفات خاصی نیست ودر صورت جمع بودن شرایط کافی است که فرد حق خود را اعمال و به طرف مقابل اطلاع دهد هرچند که در رویه قضایی برای جلوگیری از توالی های فاسد این امر مهم لازم است که فسخ به تنفیذ دادگاه برسد و در غیر این صورت فرد نمیتواند به آن استناد کند
فسخ نکاح بر خلاف طلاق میتواند در زمان حیض یا نفاس زن صورت گیرد و همچنین برخلاف طلاق که حق مرد است فسخ نکاح بسته به شرایط موجود میتواند از سوی هریک از زوجین صورت گیرد.از تفاوت های دیگر فسخ و طلاق میتوان به عدم حق رجوع در فسخ اشاره داشت و همچنین عدم حرمت در فسخ های مکرر در بین زوجین و همچنین وجود حق فسخ هم در نکاح دائم و هم نکاح منقطع اشاره کرد
در صورتی که پیش از نزدیکی فسخ نکاح صورت گیرد زن مستحق مهریه نیست مگر در صورتی که علت فسخ عنن در مرد باشد که در این حالت زن میتواند نصف مهریه خود را مطالبه کند.
عیوب موجب حق فسخ برای زن:
۱ عنن:عنن به ناتوانی مرد در نعوظ گفته میشود و در صورتی به زن حق فسخ میدهد که بعد از گذشت مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به دادگاه مرتفع نشود همچنین در صورتی که مرد بعد از ازدواج هم دچار عنن گرددزن حق دارد که نکاح را فسخ کند.
۲ خصاء:عارضه مربوط به اخته شدن مرد است.
۳ مقطوع بودن آلت تناسلی.
عیوب موجب حق فسخ برای مرد:
۱ قرن:وجود استخوان در فرج که مانع جماع میگردد.
۲ جذام:که همان بیماری خوره است
۳ برص:نوعی بیماری پوستی است که باعث ایجاد لکه های سفید یا سیاه در بدن میشود.
۴ فضا:ه معنی یکی شدن مجرا بول و حیض است.
۵ زمین گیری
۶ نابینایی از دو چشم
مبنای حق فسخ جلوگیری از ضرر های وارده بر زوجین است لذا در صورتی که هریک از عیوب مذکور قابلیت درمان با دارو یا عمل جراحی را داشته باشد موجب عدم حق فسخ میگردد.
عیوب مشترک برای حق فسخ در زوجین:
تنها عیب مشترک در هردو طرف که موجب حق فسخ است وجود جنون میباشد.شرط جنون استقرار حالت جنون در هریک از زوجین میباشد چه به صورت دائم چه به صورت ادواری لکن فراموشی اختلالات عصبی و حتی صرع را نمیتوان مصداق جنون دانست.وجود جنون در زن زمانی موجب حق فسخ برای مرد است که از قبل ازدواج موجود باشد لکن برای حق فسخ زن وجود جنون پیش از نکاح یا حدوث آن بعد از عقد تفاوتی نمیکند و در هر دو حالت موجب اختیار فسخ برای زن است.
حق فسخ به دلیل تدلیس یا فریب در ازدواج:
یکی از شایع ترین دلایل استنادی برای فسخ نکاح در حال حاضر بحث تدلیس یا فریب در ازدواج است.
تدلیس به این معنا که فرد خود را دارای صفات و ویژگی هایی معرفی میکند که در واقع فاقد آنهاست و طرف دیگر هم بر مبنای وجود آن ویژگی اقدام به ازدواج با آن فرد مینماید لکن بعد از ازدواج متوجه میشود که فریب خورده است
گاها هم صفت خاصی در یکی از طرفین شرط میشود یعنی فرد با اتکا به آن صفت و با شرط کردن آن اقدام به ازدواج مینماید که این صفت میتواند ظاهری یا مربوط به شخصیت طرف مقابل باشد .
تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت در این است که در تدلیس فرد سعی میکند با حیله طرف مقابل را فریب دهد ولی در شرط صفت فرد قصد و نیت فریب را ندارد و خود را واقعا واجد صفت مذکور میداند لاکن بعد از عقد متوجه میشود که اینگونه نیست مثلا دختر شرط میکند پسر حتما از خانواده ثروتمندی باشد لکن بعدا مشخص میشود که پسر فرزند واقعی خانواده ای که در آن بزرگ شده نیست و خانواده واقعی او بسیار فقیر هستند.
قواعد فسخ نکاح:
۱ فسخ نکاح موجب انحلال عقد است و در نگه داشتن عده تفاوتی با طلاق ندارد.
۲ اختیار فسخ نکاح فوری است یعنی بعد از اینکه هریک از زوجین مطلع گردیدند که اختیار فسخ نکاح را دارند باید فورا نسبت تصمیم خود اقدام کنند این فوریت بر مبنای عرف تعریف میگردد.لکن تعلل در تصمیم گیری به منزله اسقاط حق فسخ تلقی میگردد.
۳ حق فسخ نکاح قابل توارث نیست و حقی است قائم به شخص
یکی از مهمترین دعاوی حقوقی دعاوی خانواده می باشد . موسسه حقوقی وکلای رای مثبت و وکیل حقوقی متشکل از گروهی از وکیل پایه یک دادگستری می باشد که به صورت تخصصی در زمینه های مختلف از جمله وکیل طلاق شامل حضانت و استرداد جهیزیه و … فعالیت می نماید.