قتل عمد در قانون مجازات اسلامی
اگرچه عمل مجرمانه در قانون مجازات اسلامی به طور کلی، به دو دسته عمد و غیرعمد تقسیم می شود اما این تقسیم بندی در حوزه جرایم علیه اشخاص به گونه ای دیگر است. در این حوزه از جرایم قانونگذار در خصوص جنایت به سه دسته از قتل اشاره می کند: قتل عمد، قتل شبه عمد و قتل خطای محض. این تقسیم بندی در ماده ۲۸۹ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ آمده است.
قتل عمد: قانونگذار در چهار حالت، قتل عمدی را بیان می کند.
ماده ۲۹۰ جنایت در موارد زیر عمدی محسوب می شود:
الف- هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود، خواه نشود.
ب- هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، می گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود.
پ- هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، نمی شود لکن درخصوص مجنیٌ علیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنیٌ علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد.
ت- هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد، بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد، و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن، واقع شود، مانند اینکه در اماکن عمومی بمب گذاری کند.
در حالت الف که بارزترین مصداق قتل عمد است، فرد هم قصد رفتار دارد(به طور مثال عمل زدن با چوب)، هم قصد رفتار بر مجنی علیه (قربانی) را دارد و هم قصد نتیجه( خواست کشتن فرد). در واقع در این حالت فرد می داند که به انسان زنده ای به قصد کشتن او حمله می کند و در نتیجه عمل او نیز فرد کشته می شود. برای مثال فرض کنیم علی می خواهد حسن را به قتل برساند، با این قصد چوب را برداشته به سمت حسن می رود و با ضربات چوب او را می کشد و تا قبل از اینکه حسن به بیمارستان برسد، می میرد؛ در این حالت چنانچه علی با هر رفتار دیگری نیز که در عمل منجر به مرگ نمی شد اقدام به کشتن حسن می کرد و در عمل نیز حسن با رفتار علی کشته می شد، چون می خواسته حسن را بکشد و در عمل نیز حسن بواسطه رفتار او مرده است. قتل عمدی است. این حالت تنها حالتی است که واقعاً عمد در معنای خاص قانونی محقق شده است ولی در سه حالت دیگر عمل، قتل عمدی محسوب می گردد، یعنی اگرچه عمل در معنای خاص عمد نیست ولی قانونگذار آن را عمد به حساب می آورد.
در بند ب حالت دیگری مطرح می شود، در این حالت فرد قصد رفتار و قصد رفتار بر مجنی علیه(قربانی) را دارد ولی به طور خاص قصد وقوع جنایت را ندارد ولی بواسطه رفتار نوعاً کشنده اش ( رفتاری که عموماً از کسی سر بزند منجر به قتل می گردد، به طور مثال چنانچه فرد چاقو را برداشته و بارها به قلب طرف بزند نمی تواند ادعا کند که نمی دانسته این رفتار منجر به مرگ می گردد زیرا هر انسان متعارفی می داند که این رفتار قریب به یقین منجر به مرگ می گردد) عمد محسوب می گردد. مثال: علی قصد کشتن محمد را ندارد ولی به دلیل درگیری که بین آنها ر خ می دهد چاقو را برداشته و دو بار در سر محمد فرو می کند، پس از دستگیری اعلام می کند که قصد کشتن محمد را نداشته است و در این حالت قانونگذار بواسطه عمل نوعاً کشنده او، عمد را بر دوش او می گذارد. در پایان ماده قانون گذار بیان کرده است که فرد باید آگاه و متوجه باشد که عمل او معمولاً موجب آن جنایت یا نظیر نتیجه قبلی می شود. با این قید در واقع قانونگذار بیان کرده است که معیار احراز عمد، شخصی است؛ بدین معنا که این آگاهی و توجه از شخصی به شخص دیگر متفاوت است، ممکن است من بدانم که این عمل موجب مرگ می گردد ولی دیگری آن را نداند، لذا مقام رسیدگی کننده باید احراز کند که به طور مثال علی به عنوان یک فرد خاص و با توجه به شرایط خاص او می دانسته و متوجه بوده که عمل او کشنده بوده است حتی اگر هر انسان متعارفی می دانسته که عمل کشنده است ولی علی به طور خاص نمی دانسته است لذا عمل او از دایره عمد خارج خواهد بود. نکته ای که باید به آن دقت کنید این است که دانستن، با متوجه بودن متفاوت است؛ برای درک بهتر مقالی خواهیم زد: من می دانم که عبور از چراغ قرمز تخلف است ولی در حال صحبت با گوشی موبایل هستم و متوجه نیستم که از خط عابر پیاده عبور کرده ام و چراغ قرمز شده است، اگرچه می دانم که عمل من تخلف است ولی در ان لحظه متوجه نبوده ام. آنچه در قتل عمد مورد نظر قانونگذار است، علاوه بر آگاهی، متوجه بودن است؛ هم بداند که عملش معمولاً کشنده است و هم متوجه باشد که با این عمل فرد می میرد. در بسیاری از درگیری های هیجانی اگرچه افراد می دانند که عملشان معمولاً موجب وقوع مرگ دیگری یا نتیجه ای شبیه به آن می شود، اما متوجه نیستند که در حال انجام چنین عملی هستند.
نوع دیگری از قتل عمدی، قتل نسبت به انسان نامتعارفی است که دارای ضعف است، به طور مثال کودک، پیر یا مریض است. بدین معنا که اگرچه اقدامی که فرد انجام داده است معمولاً منجر به نتیجه مرگ نمی گردد ولی برای این فرد خاص بواسطه ضعفی که بر فرد حاکم است، منجر به مرگ او خواهد شد. به طور مثال، علی با عمویش را که دچار بیماری قلبی است، می ترساند و این عمل منجر به مرگ او می شود، اگرچه این عمل معمولاً دیگری را نمی کشد ولی نسبت به عموی علی که فردی بیمار و پیر است، عملی کشنده محسوب می شود. در ضمن این عمل زمانی عمد است که علی بداند عمویش دارای بیماری قلبی است و متوجه باشد که این عمل نسبت به فرد دارای بیماری قلبی کشنده است.
نوع آخر قتل عمدی کمی متفاوت است، اگر به یاد داشته باشید ذکر کردیم که زمانی قتل عمدی است که فرد علاوه بر قصد رفتار، قصد رفتار بر قربانی معین را داشته باشد. در بند آخر ماده بیان می کند که هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد، بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد، و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن، واقع شود، مانند اینکه در اماکن عمومی بمب گذاری کند. همانطور که پیش تر توضیح دادیم قانونگذار در بند الف، فرد معین یا فرد نامعین از جمع معین را مورد نظر دارد، در حالیکه در این بند قصد کشتن انسان زنده بدون معین شدن فرد یا جمع خاص (به طور مطلق) مد نظر است. به طور مثال علی قصد دارد که افرادی را به قتل برساند و آنچه برای او مهم است کشتن است و برای اوفرقی نمی کند که چه کسانی هدف او قرار گیرند. چون علی می داند که آماج جنایت او انسان هایی زنده هستند و اگاه و متوجه است که با پرتاب بمب انسان های زیادی کشته خواهند شد دست به عمل می زند، لذا قتل عمدی خواهد بود.
وکیل پایه یک دادگستری و وکلای موسسه متشکل از بهترین وکیل کیفری ،اساتید دانشگاه در رشته حقوق جزا و جرم شناسی هستند که هم تخصص فراوانی در زمینه دعاوی کیفری داشته و هم به واسطه به نتیجه رساندن صدها ها پرونده در این زمینه تجربه بالا و ارزشمندی دارند.
موسسه حقوقی رای مثبت با حضور وکلای مجرب و بهترین وکیل حقوقی و وکیل ملکی و وکیل خانواده را که تخصص همان موضوع را دارد و پرونده های مشابه زیادی را کار کرده و به قولی چم وخم را خوب می داند برای دعوای شما انتخاب و بر می گزیند
عالی بود تشکر .
لطفا در همه موضوعات شرکت کنین
نیاز داریم به همجین توضیحات در گوگل
سلام ممنون از حمایت شما